مشكل این زنان تنها مشكل اخلاقی نیست بلكه ممكن است به دلیل عدم رعایت موارد بهداشتی ناقل بیماریهای مقاربتی نظیر ایدز و هپاتیت باشند ما در سال های گذشته پدیده ای را هم شاهد بودیم كه زنان خیابانی به عنوان فراهم كنندگان بستر مصرف انواع مواد مخدر و محرك ظاهر می شدند كه همین موضوع نگرانی ها را در رابطه با افزایش آمار مصرف كنندگان انواع مواد افزایش می داد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ این مقام ارشد سازمان بهزیستی سال گذشته گفت: بر اساس آمارهای مراكز بازپروری سازمان بهزیستی 10 تا 12 درصد زنان خیابانی متاهل هستند و اغلب آنان در سنین ابتدای جوانی 20 تا 29 سال قرار دارند. دكتر فرید همچنین معتقد بود كه «فقر» مهمترین عامل و «تعارضات خانوادگی» دومین عامل موثر در بروز پدیده زنان خیابانی است.
حالا در كنار همه این هشدارها پلیس دست به كار ویژهای زده و اعلام كرده است كه زنان خیابانی شناسنامهدار میشوند.
سرهنگ مسعود زاهدیان رئیس پلیس امنیت اخلاقی دیروز به خبرگزاری مهر گفته است در حوزه زنان خیابانی كمبودهایی وجود دارد و دستگاههای متولی در ارائه خدمات بازپروری و ساماندهی افراد آسیبدیده در ارائه خدمات به این قشر ضعفهایی دارند. چندی قبل كارگروه ویژه ساماندهی زنان خیابانی با حضور دستگاههای متولی خدماترسانی در پلیس امنیت تشكیل شد تا با ارائه طرحی این زنان تحت پوشش بازپروری قرار گیرند.
این اعلام موضوع پلیس در رابطه با زنان خیابانی در حالی صورت میگیرد كه این مضوع طی سالهای گذشته جزو مگوهای پدیدهها و مسائل اجتماعی تلقی میشد و كمتر مقام مسئولی حاضر به موضعگیری در این رابطه میشد. به همین دلیل اعلام خبر شناسنامهدار شدن زنان خیابانی از سوی پلیس اتفاق خوبی در حوزه پذیرش و كنترل آسیبهای اجتماعی در این رابطه تلقی میشود.
سیدحسن موسویچلك، مددكار اجتماعی در این باره به تهران امروز میگوید: یكی از مشكلات جامعه زنانی است كه به هر دلیلی درگیر مشكلات اخلاقی میشوند. این زنان دو گروه هستند. اولین گروه كسانی هستند كه این موضوع را به عنوان شغل برای خود برگزیدهاند كه به عنوان روسپی از آنها یاد میشود. یعنی این گروه از افراد برای كسب درآمد و امرار معاش اقدام به برقراری رابطه نامشروع میكنند. در مورد این زنها مجازاتی در قانون محسوب شده است. گروه دوم كسانی هستند كه فریب خورده و اغفال شدهاند. این زنان به رابطه نامشروع به عنوان یك شغل نگاه نمیكنند. از این گروه هم به عنوان زنان آسیب دیده اجتماعی یاد میشود.
او در رابطه با آسیبهای ناشی از گسترش زنان ویژه در یك جامعه میگوید: نكتهای كه باید در نظر گرفت این است كه مشكل این زنان تنها مشكل اخلاقی نیست بلكه ممكن است به دلیل عدم رعایت موارد بهداشتی ناقل بیماریهای مقاربتی نظیر ایدز و هپاتیت باشند. ضمن اینكه ما در سالهای گذشته پدیدهای را هم شاهد بودیم كه زنان خیابانی به عنوان فراهمكنندگان بستر مصرف انواع موادمخدر و محرك ظاهر میشدند كه همین موضوع نگرانیها را در رابطه با افزایش آمار مصرفكنندگان انواع مواد افزایش میداد.
موسویچلك مسئول نگهداری و بازپروری این زنان را سازمان بهزیستی معرفی میكند و میگوید: طبق آییننامه اجرایی كارآموزی بازپروری مصوب هیات وزیران، مسئولیت ساماندهی این گروه و در مدت نگهداری جهت بازپروری و نحوه نگهداری به عهده سازمان بهزیستی كشور است. بر همین مبنا سازمان بهزیستی از بدو تاسیس، مراكز بازپروری اینگونه زنان را در كشور راهاندازی كرده و در بیش از 20استان این مراكز فعال هستند و افراد میتوانند خود را معرفی كنند یا به شكل ارجاعی (از مراجع مرتبط) به این مراكز آمده و از خدمات آن استفاده كنند.
او البته بازپروری زنان ویژه را سخت میداند و میگوید: اما باید بپذیریم بازپروری این زنان كار راحتی نیست. این زنان نه تنها خودشان، خود را باور ندارند، بلكه خانواده و نه جامعه نیز آنها را باور نمیكنند. كسی كه درگیر این مشكل میشود برای بازگشت موانع زیادی پیشرو دارد. ضمن اینكه ماهیت توانمندسازی این گروه از افراد فرابخشی است و سازمانهای مختلفی باید در این حوزه همكاری و فعالیت كنند تا این توانمندی به معنای واقعی صورت بگیرد.
رئیس انجمن مددكاری اجتماعی ایران در ادامه میافزاید: نكته مهم دیگر این است كه معتقد نیستم اصطلاح «زنان خیابانی» برای همه این زنان بهكار برود، چون اكثر این زنان كه درگیر این مشكلات هستند الزاما در خیابانها نیستند. در زمانهای گذشته این زنان بیشتر در خیابانها دیده میشدند اما امروزه زنانی كه سن بالایی دارند یا دچار اعتیاد هستند در خیابانها دیده میشوند. افراد تازه كاری كه هنوز خم و چم این كار را بلد نیستند نیز جزو این دسته هستند.
وی در مورد شناسنامهدار شدن زنان خیابانی میگوید: لفظ شناسنامهدار شدن این زنان توسط پلیس را میتوان بالذات اتفاق ویژه و پسندیدهای قلمداد كرد اما در شرایط فعلی نمیتوان درخصوص كاركرد این اتفاق موضعگیری خاصی كرد. چون در این رابطه چند سوال وجود دارد. مثلا اینكه آیا شناسنامهدار شدن این زنان به معنای دادن جواز به آنهاست تا برای كار خود آزاد باشند؟ اگر منظور از شناسنامهدار شدن تشكیل پرونده برای آنهاست كه چنین پروندهای در بهزیستی هم وجود دارد. اما اگر شناسنامهدادن جهت رصد این افراد باشد، رصد كردن آنها كاری نشدنی است. یعنی باید برای هر كدام از این زنها یك پلیس بگذاریم.
توانمندسازی تنها راه است
بسیاری از آسیبشناسان و مددكاران اجتماعی توانمندسازی زنان خیابانی را یكی از بهترین راهكارها برای جلوگیری از آسیب پذیری مجدد این زنان میدانند. موضوعی كه موسویچلك هم آن را تایید میكند و میگوید: برای توانمندسازی این افراد الزاما یك سازمان یا نهاد نمیتواند این مهم را به ثمر برساند و نیازمند همكاری سازمانهای مختلف است. برای مثال سال 87-88 با همكاری بهزیستی، شهرداری، كمیته امداد و خیرین یك كارگاه تشكیل شده و به این زنان كه شرایط بازپروری داشتند كمك شایانی شد.
سیدحسن موسویچلك در مورد برخورد درست با این زنان میافزاید: آدمها خط معبر نیستند كه بخواهیم جمعشان كنیم. اگر فشار زیادی بیاوریم این معضل به یك مشكل زیرزمینی تبدیل میشود و در خانهها رسوخ میكنند كه به منزله ساماندهی این زنان نیست.
نظر شما